قبل از نوشتن این مطلب چند نکته خالی از لطف نیست :

۱- اینکه ایده این مطلب برمی گردد به حال و هوای این روزها و همچنین مطالب و نظراتی که در وبلاگ ها و سایتهای دوستان خواندم بخصوص رستاخیز کائنات !!!

۲- حس میکنم نوشتن این مطلب به خوبی من را تخلیه کند!!!

۳- در نوشتن این مطلب دیدن صحنه اصرار بالا آمدن چند نفر از پله های برقی برخلاف جهت حرکت آن و قبول نکردن اینکه اشتباه می کنند بی تاثیر نبود!!!

۴- نه قصد این دارم که بگویم من خیلی بهتر از دیگران میفهمم و نه اینکه آدم خوبی هستم!!!

و اما خود مطلب ....

۱- همه کسانی که این روزها اعتراضی دارند آدمهایی نیستند که خوشی به دلشان زده باشد. توقع زیادی هم ندارند. همه ما دچار یک دغدغه شده ایم. دغدغه زیستن راحت.

 ۲- این نگرانی برای ما  همه به خاطر برداشتهایی است که از شرایط جامعه داریم. چه درست و چه غلط نگرانیم.

 ۳- نگرانیم از اینکه مجبور شویم به خاطر دغدغه های مادی دست به هر کاری بزنیم. نگرانیم که به خاطر دغدغه های مادی از آن چیزی که میخواستیم باشیم عقب بیفتیم. مجبور شویم زندگی را بگذرانیم به جای اینکه زندگی کنیم.