یک فیلم و یک دیالوگ!!!
نمیدونم چرا هر وقت که فیلم زیر نور ماه (اثر رضا میر کریمی) رو می بینم و در قسمتی از اون، این دیالوگ رو میشنوم یه جوری سرم داغ میکنه و تا چند لحظه حالم خیلی بد میشه. هر چند بار هم که این دیالوگ رو میشنوم انگار برام تازگی داره و دوباره همون حال بهم دست میده!
«خدمت خدای بزرگ سلام. غرض از مزاحمت این بود که ای واللّه، دست مریزاد،انصافتو شکر،تو که خیلی مشتی بودی، آخه این رسمشه، جوونمردیه، ما چه گناهی کردیم که باید اینجا بمونیم، بابا خسته شدیم دیگه، همه به ما میگن زیر پلیها، انصافتو شکر، پس کرمت کجا رفته، یه گوشه چشمی هم به ما بکن ...»
+ نوشته شده در یکشنبه هجدهم مرداد ۱۳۸۸ ساعت 18:47 توسط Slimshady
|